همیشه خطا که کردم،
پرستوی نابلد دلم راه که گم کرد
ناامید از رسیدن به آشیانت که شدم؛
دست دلم را گرفتی، امید دادی
و تا رسیدن به خودت کنارم ماندی...
عمریست با همین کرامت بی بدیلت
راه ناامیدی، به دلم بستی،
یگانه امیدِ دل ناامیدم...
همیشه خطا که کردم،
پرستوی نابلد دلم راه که گم کرد
ناامید از رسیدن به آشیانت که شدم؛
دست دلم را گرفتی، امید دادی
و تا رسیدن به خودت کنارم ماندی...
عمریست با همین کرامت بی بدیلت
راه ناامیدی، به دلم بستی،
یگانه امیدِ دل ناامیدم...